مدیریت استراتژیک

تعریف ساده مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک

تعریف ساده و عامیانه مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک

در منابع مختلف تعاریف مختلفی از مدیریت استراتژیک آمده است که معمولا فهم آن برای مخاطب دشوار و گاهی غیر ممکن است .

به کلام ساده مدیریت استراتژیک انتخاب یک هدف و تمرکز بر روی آن و اجرای آن در سازمان است.

برای اینکه بتوانیم از فعالیتهای سازمان نتایج بهتری بگیریم باید یک هدف مشخص داشته باشیم و تمامی منابع مادی و معنوی سازمان را در راستای رسیدن به آن هدف یا اهداف به کار بگیریم. این کار پایه اساسی برندینگ نیز می باشد.

همانگونه که میدانید برندینگ یعنی ایجاد وجه تمایز و متفاوت کردن آن وجه تمایز از سایر رقبا. یکی از اهدافی که در مدیریت استراتژیک می توان به دنبال آن باشیم ایجاد وجه تمایز است که در نهایت به برندینگ منجر می شود.

حال نگاهی به یکی از آن تعاریف کلاسیک و آکادمیک مدیریت استراتژی بیاندازیم:

مدیریت استراتژیک را مجموعه ای از تصمیمات و اقدامات مدیریتی میدانند که عملکرد بلندمدت یک شرکت را مشخص می کند. مدیریت استراتژیک شامل بررسی محیطی (هم خارجی و هم داخلی)، تدوین استراتژی (برنامه‌ریزی استراتژیک یا بلندمدت)، پیاده‌سازی، ارزیابی و کنترل استراتژی است؛

می بینیم که الان راحت تر می توانیم تعریف بالا را درک کنیم . در جمله اول اشاره شده است که مجموعه ای از تصمیمها (در یک جهت مشخص) که عملکرد شرکت را تعیین می کند (جهت می دهد). در جمله دوم نیز بهترین روش دستیابی به هدف مشترک را تجزیه و تحلیل محیط، تعیین هدف مشترک و اجرای آن خوانده است.

گامهای اجرا

گام اول انتخاب هدف یا استراتژی

بیشتر مدیران و کارآفرینان اهداف و سیاستهای بسیار زیادی در ذهنشان وجود دارد که فکر می کنند با اجرای صحیح هر کدام از آنها موفقیتهای چشمگیری بدست می آورند. اما مشکل اینجاست که آنها نمی توانند بین این گزینه ها یکی را انتخاب و بر روی آن تمرکز کنند. بر اساس مطالعات و تحقیقات صورت گرفته شرکتهایی که توانسته اند یک هدف یا استراتژی را انتخاب ، بر روی آن تمرکز و اجرا کنند به موفقیتهای بسیار بیشتری نسبت به رقبا دست پیدا کرده اند.

برای انتخاب هدف و روش مناسب یک روش ساده به نام swot (که مخفف چهار کلمه نقاط ضعف، نقاط قدرت، فرصت و تهدید است) وجود دارد. در این روش در یک ماتریس ساده نقاط قوت و ضعف شرکت و فرصتها و تهدیدهای محیطی را لیست کرده و به هرکدام ارزش و امتیاز می دهیم.

گام دوم برنامه ریزی

پس از انتخاب هدف بایستی برنامه ای مشخص برای دستیابی به اهداف و استراتژی ها تنظیم کرد. یکی از خصوصیات برنامه های استراتژیک بلند مدت بودن آنها است. یعنی برنامه های استراتژیک حداقل باید پنج ساله باشند. این برنامه باید به بازه های زمانی کوچک تر تقسیم و شاخصهای کنترلی برای آن مشخص شود.

گام سوم اجرای برنامه

همسو کردن کلیه پرسنل و مدیران و نمایندگان شرکت مهمترین و سخت ترین گام در فرآیند مدیریت استراتژیک در ایران است. به این معنا که بایستی بعد از انتخاب هدف اصلی و سیاست سازمان آن را به کلیه افراد مرتبط با شرکت اعلام و آنها را ترغیب و اجبار به رعایت آن کرد.

برای اینکه بتوانیم افراد را بهتر در اجرای اهداف همراه کنیم توصیه می شود آنها را در فرآیند انتخاب اهداف استراتژیک شرکت مشارکت دهیم. در کنار مدیریت راهبردی معمولاً یک سیستم کارت امتیازی متوازن یا bsc نیز به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در نیل به اهداف مدیریت راهبردی دیده می‌شود. در مقالات بعدی کارت امتیازی متوازن یا همان Balanced ScoreCard را به تفسیر شرح خواهیم داد.

مطالعات اخیر علم مدیریت از این نظریه حمایت می‌کنند که استراتژی نیاز دارد که با حضور همهٔ سهام داران و ذینفعان شروع شود و از یک سامانهٔ بومی شدهٔ کارت امتیازی متوازن استفاده کند که شامل همهٔ این سهام داران باشد.

تعیین استراتژی و هدف در مدیریت استراتژیک شامل تیم مدیریتی و احتمالاً مدیران ارشد Board of Directors و سایر سهامداران stakeholders است ولی اجرای آن به کلیه بخشها و واحد های سازمانی مرتبط است.

گام چهارم بازبینی دائم

فرآیند مدیریت استراتژیک بهتر است که به صورت دائم تحت کنترل و بازبینی باشد. مهمترین بخش مدیریت استراتژیک که نیازمند بازبینی است همان هدف یا استراتژی سازمان است . زیرا شرایط محیطی و نقاط ضعف و قوت دائم در حال تغییر هستند و برخی اوقات وجه تمایزهایی که ارشد افزوده بسیار زیادی ایجاد میکرد در بلند مدت ارزش خود را از دست می دهند.

یک روش برای بازبینی دائم چرخه PDCA (که به معنای برنامه ریزی ، اجرا ، چک کردن مجدد و اقدام است) می باشد. در این روش طی چهار مرحله کلیه فرآیندها و اهداف سازمانی بازبینی می شود.

رشته مدیریت استراتژیک

رشته مدیریت استراتژیک در ایران نخستین بار با نام مدیریت سیاستگذاری بازرگانی ایجاد شد. این رشته که یکی از گرایش های اصلی رشته مدیریت بازرگانی در مقطع دکترا می باشد، درخصوص برنامه‌ریزی و اجرای استراتژی در بنگاه های اقتصادی است. تاریخچه به وجود آمدن رشته ای بانام مدیریت استراتژیک (Strategic Management) در جهان زیاد طولانی نیست و به نیمه دوم قرن بیستم می رسد.

طراحان دوره های دانشگاهی مدیریت در آمریکا تصمیم می گیرند درس جدیدی برای دانشجویان دوره کارشناسی مدیریت بازرگانی طراحی کنند که پیشرفته ترین درس دوران تحصیلی را داشته باشد و دربرگیرنده و جامع دروس متعددی باشد که آن ها طی دوره تحصیلی خود خوانده اند و مطالبی در آن طرح شود که به دانشجویان و مدیران آینده در زمینه تصمیم‌گیری های کلان و مدیریتی کمک کند. به این ترتیب درس سیاستگذاری بازرگانی (Business Policy/Strategy) در برنامه درسی دانشکده های بازرگانی ایجاد شد و به مرور خود به رشته ای مستقل در سطح کارشناسی ارشد و دکترای عمومی و تخصصی مدیریت و بازرگانی تبدیل گردید. عنوانی که در ابتدا برای این زمینه دانشی درنظر گرفته شده بود «سیاستگذاری بازرگانی/سیاست کسب وکار» بود و به مرور از عناوین دیگری مانند «استراتژی بازرگانی/کسب وکار»، «استراتژی و سیاست کسب وکار» و … استفاده شد؛ درنهایت اما اصطلاح «مدیریت استراتژیک» بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفت و رواج پیدا کرد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا