مقالات حسابداری و مالی

سنجش ریسک و ارزش گذاری در استارت آپ ها

سرمایه گذاری به روش های مختلف

تقسیم بندی سرمایه گذاری به روش های مختلف
  • بر اساس موضوع سرمایه گذاری :
    سرمایه گذاری بر حسب موضوع به دو دسته سرمایه گذاری واقعی و سرمایه گذاری مالی تقسیم می شود. سرمایه گذاری واقعی نوعی سرمایه گذاری است که فرد با فدا کردن ارزشی در زمان حال، نوعی دارایی واقعی به دست می آورد. در واقع موضوع سرمایه گذاری، دارایی واقعی است. در سرمایه گذاری مالی، فرد در ازای فدا کردن ارزشی در زمان حال، نوعی دارایی مالی که نتیجه آن معمولا جریانی از وجوه نقد است به دست می آورد.
  • بر اساس زمان یا مدت سرمایه گذاری :
    سرمایه‌گذاری بر اساس زمان به كوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت تقسیم می شود كه سرمایه‌گذاری كوتاه مدت در دوره‌های كمتر از یك سال و سرمایه‌گذاری در دوره‌های میان مدت و بلند مدت در دوره‌های بیش از یك سال اتفاق می‌افتد.
  • برحسب خطر یا ریسک سرمایه گذاری :
    با توجه به اینکه منافع حاصل از سرمایه گذاری در آینده به دست می آید و نسبت به تحقق این منافع یقین و اطمینان کامل وجود ندارد، لذا انواع سرمایه گذاری ها با درجاتی از احتمال عدم تحقق منابع مورد نظر سرمایه گذار یا ریسک مواجهند. بر اساس این که میزان یا احتمال تحقق نیافتن منافع آتی (یا ریسک) چقدر باشد، سه نوع سرمایه گذاری را می توان از یکدیگر متمایز ساخت:
    سرمایه گذاری با ریسک متناسب، سرمایه گذاری با ریسک نسبی بیشتر و سرمایه گذاری پرخطر یا ریسکی. سرمایه گذاری متناسب یا به طور خلاصه سرمایه گذاری، نوعی سرمایه گذاری است که ریسک آن متناسب با بازده ای است که از آن انتظار می رود. سرمایه گذاری با ریسک نسبتا بیشتر یا سفته بازی، نوعی سرمایه گذاری است که در آن سرمایه گذار برای کسب بازده بالاتر، ریسک بیشتری تقبل می کند و سرمایه گذاری پرخطر نوعی سرمایه گذاری است که در آن فرد برای به دست آوردن بازده ای زیاد و قابل توجه، ریسک بسیار زیادی را متحمل می شود که این نوع سرمایه گذاری را”سرمایه‌گذاری خطرپذیر” (Venture Capital)، “سرمایه‌گذاری جسورانه”یا “سرمایه‌گذاری کارآفرینی” نیز می نامند.
  • سرمایه‌گذاری خطرپذیر (Venture Capital):
    سرمایه‌گذاری خطرپذیر که از آن با عنوان‌های «سرمایه‌گذاری جسورانه» یا «سرمایه‌گذاری کارآفرینی» نیز نام می‌برند، عبارت است از تأمین سرمایه لازم برای شرکت‌ها و کسب‌وکارهای نوپا (استارت آپ) و کارآفرین که مستعد جهش و رشد ارزش و البته ریسک بالایی است. این شرکت‌ها در مراحل ابتدایی رشد و تکامل اقتصادی خود، مورد توجه سرمایه‌گذارانی هستند که با ارزیابی موشکافانه خود، شکاف سرمایه و کمبود نقدینگی شرکت‌های کارآفرین را جبران می‌کنند و در گروه سهام‌داران آن‌ها قرار می‌گیرند. سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر با مدیریت فعالانه و برنامه‌ریزی در توسعه مدل‌های راهبردی، در کسب‌وکار هدف و ارزش افزوده و افزایش قیمت سهام این شرکت‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند. رونق و توسعه فعالیت‌های سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر موتور محرکه و محور اصلی رشد محصولات جدید و نوآوری در عرصه های مختلف است.

اهداف واحد مدیریت سرمایه گذاری :
یکی از مهمترین اهداف واحد مدیریت سرمایه گذاری این است که بتواند در دور حوزه ذیل به فعالیت بپردازد.
  • حوزه تأمین مالی : سرمایه گذاری در این بخش مربوط به طرح هایی است که صاحبان آن نیازمند منابع مالی برای ایجاد و یا گسترش طرح های خود هستند.
  • حوزه سرمایه گذاری در کسب و کارها : این بخش خود متشکل از دو قسمت است که عبارتند از :
    **سرمایه گذاری در کسب و کارهای متعارف و متداول
    **سرمایه گذاری در کسب و کارهایی که تحت عنوان سرمایه گذاری جسورانه شناخته می شوند.
برای تجارت‌هایی با لیست کار‌های تبلیغاتی جامع و درآمد عایدی ثابت، معمولاً موضوع اصلی سنجیدن آنها به عنوان مخلوطی از درآمدها، پیش از بهره، مالیات، کاهش بها و استهلاک یا بر اساس دیگر خصوصیات خاص صنعت است. اما سنجیدن ریسک‌های جدید که به طور عمومی تبلیغ نشده‌اند و شاید سالها با مرحله فروش فاصله دارند، کار مشکل‌تری است
هزینه کپی سازی
همانطور که از نامش پیداست این روش برای محاسبه این است که از ابتدای کار چه مبلغی برای راه‌اندازی شرکتی دیگر نیاز است. فرض بر این است که سرمایه‌گذار هوشمند، بیشتر از میزانی که برای کپی سازی نیاز است هزینه نمی‌کند. این رویکرد اکثرا در مورد دارایی‌های فیزیکی برای اندازه گیری ارزش منصفانه در بازار کاربرد دارد.
برای مثال، هزینه‌ی کپی سازی برای تجارت نرم‌افزاری، می‌تواند به عنوان هزینه‌ی کلی‌ که برای زمان گذاشتن روی برنامه نویسی و طراحی نرم‌افزار اختصاص داده‌اند، در نظر گرفته شود. برای استارت آپی با تکنولوژی‌ بالا، می‌تواند هزینه‌ی به روز تحقیق و توسعه، حفاظت از حق ثبت یا توسعه نمونه باشد. رویکرد هزینه کپی سازی اغلب به عنوان نقطه شروعی برای ارزش نهادن به استارت‌آپ‌ها به حساب می‌آید. به هر حال، این امر بر اساس مدارک مالی قابل اسناد و تاریخی، صورت گرفته است.
بزرگترین مشکل این روش، که بنیانگذاران شرکت‌ها نیز در این زمینه موافق خواهند بود؛ این است که پتانسیل‌های آینده شرکت برای فروش، جذب سود و بازگشت به سرمایه‌گذاری را منعکس نمی‌کند. بعلاوه، رویکرد هزینه کپی سازی، سودهای نامحسوس مانند ارزش نام تجاری که خطرش باید در قدم‌های اولیه نشان داده شود را جذب نمی‌کند. چون به طور کلی ارزش ریسک کردن را کم در نظر می‌گیرد، از آن به عنوان “کم ارزش” برآورد کردن ارزش شرکت یاد می‌کند. هنگامی که ارتباطات و سرمایه فکری اساس یک شرکت را تشکیل می‌دهند، زیر ساخت‌ها و تجهیزات فیزیکی ممکن است تنها جزء کوچکی از ارزش خالص واقعی به حساب بیایند.
نسبت بازار
در واقع، در رویکرد نسبت بازار، سرمایه گذار با توجه به سرمایه گذاری هایی که اخیرا در شرکت‌های مشابه موجود در بازار اتفاق افتاده، استارت آپ یا شرکت مورد نظر را ارزش گذاری میکند.
برای مثال در نظر بگیریم که شرکت‌های نرم‌افزاری اپلیکیشن های موبایل، فروشی پنج برابر ارزش کنونی خود دارند. با دانستن اینکه کدامیک از سرمایه‌گذاران واقعی می‌خواهند روی برنامه‌های موبایل سرمایه‌گذاری کنند، می‌توانید به عنوان اساس سنجیدن ریسک برنامه‌هایتان از مضرب پنج به عنوان عدد پایه استفاده کنید و در عین حال در قبال ویژگی‌های مختلف، نسبت‌های صعودی و نزولی را تنظیم کنید. اگر شرکت نرم‌افزاری شما اظهار کند نسبت به رقبا در مراحل اولیه‌ی رشد قرار دارد، احتمالا مضرب پایه‌ی آن کمتر از پنج خواهد بود، که نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران ریسک بیشتری را متحمل خواهند شد.
به منظور سنجیدن یک شرکت در مراحل اولیه، پیش‌بینی گسترده‌ای برای تعیین میزان فروش یا درآمد در مراحل بعدی تجارت لازم خواهد بود. سرمایه‌گذاران گاهی حتی پیش از اینکه کسب و کارها درآمدی داشته باشند، وقتی به محصول و نوع کار شرکت باور دارند، بودجه در اختیار آنها قرار می‌دهند. در حالی که بسیاری از شرکت‌های تاسیس شده بر اساس میزان درآمدشان ارزش‌گذاری می‌شوند، ارزش استارت‌آپ‌ها بر اساس مضرب درآمدشان سنجیده می‌شود.
مسلما رویکردهای متعدد بازار، برآورد ارزش‌هایی را ارائه می‌دهد که به چیزی که سرمایه‌گذاران مایل به پرداخت برای آن هستند، نزدیک‌تر باشد. متاسفانه، تعاملات قابل مقایسه در بازار به سختی یافت می‌شود. یافتن شرکت‌هایی که به راحتی قابل مقایسه باشند، به خصوص بین شرکت‌های استارت‌آپی، کار ساده‌ای نیست. شرایط توافق در مراحل اولیه‌ی شرکت‌های نوپا مخفی و پنهان نگه داشته‌ می‌شود؛ همانها هستند که احتمالا بیشترین تطابق را خواهند داشت.
جریان تنزلی نقدینگی
برای اکثر استارت‌آپ‌ها به خصوص آنهایی که به تازگی شروع به کسب درآمد کرده‌اند؛ بخش عمده‌ای از ارزش‌ها مبتنی بر پتانسیل آنها در آینده است. بررسی جریان تنزلی نقدینگی، نشانگر یک رویکرد ارزیابی مهم است. جریان تنزلی نقدینگی میزان جریان نقدی که در آینده در شرکت خواهد آمد را پیش‌بینی کرده و سپس با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری، ارزش جریان نقدی را محاسبه می‌کند. نرخ نزول بالاتر معمولا مربوط به استارت‌آپ‌ها می‌شود، چون ریسک بالایی برای شکست آنها در تولید جریان پایدار وجود دارد.
مشکل جریان تنزلی نقدینگی این است که کیفیت آن به میزان قدرت تحلیل‌گر در پیش‌بینی شرایط آینده‌ی بازار و فرضیات صحیحی در مورد نرخ رشد بلند مدت، بستگی دارد. در بسیاری موارد، طرح فروش و درآمد در چند سال آینده تبدیل به بازی حدس و گمان می‌شود. بعلاوه، مدلی که جریان تنزلی نقدینگی به وجود می‌آورد، نسبت به نرخ بازده مورد انتظاری که در جریان نقدینگی مورد استفاده قرار می‌گیرد، بسیار حساس است. پس باید جریان تنزلی نقدینگی را با دقت بیشتری به کار بگیرید.
ارزیابی مرحله‌ای
در نهایت می‌توان به رویکرد ارزیابی مرحله‌ای اشاره کرد که اکثرا سرمایه‌گذاران و شرکت‌های سرمایه‌گذاری از آنها استفاده می‌کنند تا ارزش شرکت‌ها را به طور چکیده در دست داشته باشند. چنین قاعده‌ی کلی‌ برای ارزش‌ها، به نسبت سطح ریسک توسعه‌ی تجاری توسط بنیانگذاران تعریف شده‌اند. هرچه شرکت در مسیر توسعه بیشتر پیشرفت کند، ریسک شرکت کاهش یافته و ارزشش افزایش پیدا می‌کند.
منبع: ترجمه مقاله 
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا